4/29 popup

علی خویه، مشاور بازاریابی ، فروش، تبلیغات، مدیریت و برندینگ

بازاریابی، فروش، تبلیغات، برندینگ و مدیریت

به سایت علی خویه خوش آمديد ...
اميد است از این سایت حداكثر استفاده را داشته باشید .
منتظر همکاری با سازمان شما هستیم
ما به فکر بهبود و رشد کسب و کار شما هستیم
ارتقا و رشد شرکت شما هدف ماست
با تشكر مدير سایت

بازاریابی سیاسی و ارتباطات بازاریابی سیاسی

    تحقیقات بازاریابی - مشاور بازاریابی ۷۵۰ نفر پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۸۷، ۰۴:۳۵ ق.ظ ۱ نظر
بازاریابی سیاسی، علمی که کشف نشده و ناگفته های زیادی در باره آن وجود دارد و اینکه چرا بزرگترین کاندیداهای ریاست جمهوری غرب از بزرگترین و بهترین مشاوران بازاریابی برای بهبود و اثربخشی امور خود استفاده می کنند جای بررسی زیادی دارد براستی وظیفه بازاریابی سیاسی چیست فلسفه بازاریابی سیاسی چیست و آمیخته بازاریابی سیاسی چه چیزهایی می تواند باشد در ارتباطات بازاریابی سیاسی به چه نکات عوامل و فاکتورهایی باید توجه کرد چه تفاوت هایی بازاریابی سیاسی با انواع دیگر بازاریابی دارد علیرغم آنکه عبارت بازاریابی سیاسی بالنسبه جدید بنظر می‌رسد؛ اما مفهومی بسیار دیرینه‌تر از آن است که نوظهور باشد. ظهور رسانه های مختلف مانند تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی و نگاه علمی غرب به مساله انتخابات و امور  سیاسی اهمیت وجود ارتباط دوسویه میان سیاست و بازاریابی را نمایان‌تر و بدیهی‌تر کرده است.

با همکاری تیم خود در حال بررسی این مساله هستیم و قصد داریم تا به صورت کاملا علمی و اجرایی محتوای درونی و بیرونی این موضوع را کاملا تجزیه تحلیل کرده تا بتوانیم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری یک اتفاق بزرگ و خدمتی بی نظیر را به جامعه خود ارایه دهیم.

 

 

مقدمه:                                                                                                        

 

بازاریابی سیاسی از بسیاری جهات مشابه بازاریابی در دنیای کسب و کار است. در بازاریابی کسب و کار، فروشندگان، کالاها، خدمات، و ارتباطات(تبلیغات) را روانه بازار می کنند و در عوض پول(از طریق خرید مشتریان)، اطلاعات( از طریق تحقیقات بازار) و وفاداری مشتریان را دریافت می کنند. در مبارزات سیاسی نیز کاندیداها، وعده ها، حمایتها، خط مشی ها و ویژگی های شخصی شان را به رای دهندگان عرضه می کنند و در مقابل، آرا و کمک های داوطلبانه آنان را دریافت می کنند( Kotler and Kotler,1999). به علت این همسویی در حوزه های مختلف بازاریابی، برخی مفاهیم و ابزارهای بازاریابی بین بازاریابی کالا و خدمات و بازاریابی سیاسی مشترک است(( Grigsby,1997:31) و برخی از اصول بازاریابی کسب و کار برای اعمال در سیاست نیازمند تعدیل هستند..

 

 

 

بیان مساله

مساله برنامه جامع بازاریابی سیاسی می تواند وظیفه سنگینی باشد که لازمه آن همکاری تمامی تیم های ارتباطات، بازاریابی و تبلیغات است و این امر مستلزم یک هماهنگی و همکاری جامع و منسجم در برنامه بازاریابی و برنامه ارتباطات بازاریابی سیاسی  می باشد. بازاریابی سیاسی، علمی که کشف نشده و ناگفته های زیادی در باره آن وجود دارد و مساله اینکه چرا کاندیداهای ریاست جمهوری در غرب از بزرگترین و بهترین مشاوران بازاریابی برای بهبود و اثربخشی امور خود استفاده می کنند جای بررسی دارد. براستی وظیفه بازاریابی سیاسی چیست؟ فلسفه بازاریابی سیاسی چیست؟ و آمیخته بازاریابی سیاسی چه چیزهایی می تواند باشد؟ در ارتباطات بازاریابی سیاسی به چه نکات عوامل و فاکتورهایی باید توجه کرد؟ چه تفاوت هایی بازاریابی سیاسی با انواع دیگر بازاریابی دارد؟ ظهور و پیشرفت رسانه های مختلف مانند تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی و نگاه علمی غرب به مساله انتخابات و امور  سیاسی، اهمیت وجود ارتباط دوسویه میان سیاست و بازاریابی را نمایان‌تر و بدیهی‌تر کرده است.

در نظامهای سیاسی رقابت میان بازیگران سیاست با هدف دستیابی به قدرت و یا اثرگذاری بر تصمیمات درون حزبی تا حد زیادی به نحوه بازاریابی آنها از خود و فعالیتهای سیاسی، عمومی و اجتماعی شان در برابر افکار عمومی بستگی دارد. باید توجه داشت که در سیاست و به خصوص در نظامهای مردمسالارانه، بزرگترین مشکل عدم اطمینان محیطی است که خود متاثر از تعداد و پیچیدگی زیاد عناصر محیط سیاسی است. از این رو، ارزیابی موقعیت خود، احتمال موفقیت یا شکست در دستیابی به اهداف موردنظر و بهترین راهبرد برای انتخاب شدن در هاله ای از ابهام قرار دارد(نائیجی،1384). بازاریابی سیاسی ابزارهای کارامدی برای غلبه بر این مشکلات در اختیار سازمانهای سیاسی و کاندیداها قرار می دهد و با بهره گیری از چهارچوب منسجم بازاریابی و با تعدیل مفاهیم اصلی بازاریابی تجاری، به نحوی که در محیطهای سیاسی و برای احزاب یا افراد سیاسی قابل کاربرد باشد، کمک بزرگی به فعالیتهای ترویجی و تبلیغی سیاسی که پیش از این با استفاده از اندیشه ها و تاکتیکهای های سنتی علوم سیاسی انجام می شد می کند.

مفهوم STP [1]یکی از مفاهیم اصلی و پرکاربرد در بازاریابی سیاسی می باشد که با توجه به شباهتهای فراوانی که بین دو حوزه کسب و کار و سیاسی وجود دارد، می توان از آن به عنوان ابزاری قدرتمند در حوزه سیاست استفاده کرد. تنها شرط استفاده صحیح از STP در حوزه سیاست شناخت شباهتها و تفاوتهای بازاریابی سیاسی و کسب و کار است. تا بدین طریق بتوان ابزارهای صحیح و مرتبط را انتخاب نمود و به طور موثر مورد استفاده قرار داد.

طراحی و تبیین فرایند رسیدن رای دهنده به هدف و برنامه ریزی ارتباطی و تبلیغاتی پیشبرد ارتباطی سیاسی برای آن، یکی از مهمترین مسائلی است که نیاز به تجزیه و تحلیل و بررسی دارد.

 

 

هدف

هدف کلی را می توان به صورت زیر بیان نمود : تبیین و اجرای برنامه ها و استراتژی های  منسجم، سیستمی و پیشبردی بازاریابی و ارتباطات بازاریابی سیاسی.

بازاریابی سیاسی اگرچه سابقه ای کمتر از بازاریابی تجاری دارد، اما در سالهای اخیر رشد قابل توجهی از خود نشان داده است. توسعه روزافزون مراکز مشاوره بازاریابی سیاسی، گرایش بخشهای تبلیغی و ترفیعی احزاب و سازمانهای سیاسی به حوزه تخصصی بازاریابی و حجم انبوه و فزاینده مقالات و کتابهایی که در زمینه بازاریابی سیاسی نوشته می شود همگی نشانه هایی از آینده درخشان این حوزه فرعی بازاریابی است. در این مقاله، در بخش نخست تعاریف عمومی بازاریابی سیاسی را تشریح نمودیم. در تعریف جامعی که در اینجا بر آن تاکید کردیم دومفهوم رابطه بلندمدت و ارزش آفرینی از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. این امر فعالیتهای افراد و سازمانهای سیاسی در قبال رای دهندگان را هدفمندتر کرده و آنها را بر فعالیتهای ارزش آفرین متمرکز می کند.

نکته ای که باید مد نظر قرار داد این است که بازاریابی سیاسی فقط به دوره کوتاه برگزاری انتخابات محدود نمی شود، بلکه فعالیتی مستمر و مداوم است که در تمام مدت زمانی میان دو انتخابات، بی وقفه ادامه می یابد. سیاستمدارانی مانند تونی بلر و بیل کلینتون که سالها در عرصه سیاسی کشور خود و حتی جهان حکم راندند، همواره در سخنرانی های خود مباحثی را مطرح می کردند که در طول مبارزات انتخاباتی خود بر آنها تأکید داشتند(Brook, 2001:99). جانسون (2001) معتقد است که باید تحقیقات بیشتری برای درک فعالیتهای احزاب سیاسی و چگونگی بکارگیری تئوری و تکنیکهای بازاریابی نه فقط در مبارزات انتخاباتی، بلکه حتی در کارها و فعالیتهای روتین عالم سیاست صورت پذیرد. تحقیقات آینده می تواند در درک مسیری که منجر به یکپارچگی بازاریابی و  سیاست شده است و تاثیری که ادامه این رویکرد می تواند بر نظامهای سیاسی و جوامع بگذارد، راهگشا باشد(Johnson,2001).

 

 

سوالات

برای تهیه برنامه جامع بازاریابی سیاسی و  استراتژی های ارتباطات بازاریابی سیاسی می توان با پاسخ به سوولات زیر و تهیه جدول ها و ماتریس هایی  راه رسیدن به هدف را هموار نمود.

1-    چه استراتژی هایی برای پیشبرد هدف ما مناسب و سازگار می باشد؟

2-  اثربخش ترین تکنیک ها و استراتژی های بازاریابی و تبلیغاتی برای دستیابی به هدف حزبی و سیاسی چه راهکارهایی می تواند باشد؟

3-    ما دقیقا قصد برقراری ارتباط با چه فرد یا افرادی را داریم؟

4-    مخاطبان هدف ما چه کسانی هستند؟ بازار هدف تبلیغات ما چه کسانی هستند؟

5-    خصوصیات رفتاری، شخصیتی و روانشناسی این افراد چگونه است؟

6-     چه نوع افرادی ممکن است به تبلیغات ما توجه نکنند و آنها را دور بریزند و اهمیت ندهند؟

7-    ما خواستار چه نوع تاثیر گذاری بر مخاطبان هدف هستیم؟

8-    چه نوع پیام هایی با چه سبکی می تواند بهتری تاثیر گذاری را برمخاطبان هدف داشته باشد؟

9-    برای دسترسی به مخطبان هدف خود از چه شیوه ها و رسانه هایی باید استفاده کرد؟

10-            بهترین و اثربخش ترین شیوه تبلیغات چیست؟

11-            چه زمانی برای برقراری ارتباط با مخاطبان هدف مناسب است؟

12-             چگونه می توان راه رسیدن به هدف را تسریع کرد؟

13-            چگونه می توان بهترین و اثر بخش ترین برنامه تبلیغاتی را برای پیشبرد اهداف سیاسی و انتخاباتی ارائه کرد؟

14-            بهترین و اثر بخش ترین کانال های ارتباطی که بتوان به مخاطبان هدف دست یافت چیست و چگونه باید به اجرا گذاشته شود؟

و ...

 

روش های تحقیق و اجرای پروژه:

برای ادامه به کتاب های مهندس علی خویه و مقالات ایشان مراجعه نمایید
....
 
 
 
 
 
بازاریابی سیاسی در انتخابات؛ تجربه بریتانیا
نوشته: دکتر جمشید امانی - عضو هیأت علمی مؤسسه آموزش عالی اکو، دانشگاه علامه طباطبایی -بخش اول‌


* مقدمه:

اگرچه استفاده از سازوکارهایی که ما امروزه آن‌ها را در مجموع، بازاریابی می‌نامیم؛ به دهه‌های آغازین قرن بیستم باز می‌گردد؛ اما بطور مشخص‌تر و در دهه‌های اخیر؛ درست از همان زمانی که پوستر معروف آژانس تبلیغاتی ساعتچی و ساعتچی1 استفاده گردید، دیگر سخن‌راندن از بازاریابی سیاسی خیلی عادی شده است.

آژانس تبلیغاتی برادران ساعتچی که بوسیله برادران ایرانی‌الاصل ساعتچی بنیانگذاری شده بود؛ با آگهی تبلیغاتی خود که پیش از انتخابات سال 1979 بریتانیا برای حزب محافظه‌کار، طراحی کرد، شهرت فراگیر یافت. این آگهی توانست خانم تاچر، یک بانوی اتوکار را از این حزب به مردم بریتانیا تحمیل کند. عنوان آگهی مزبور با نام شرکت طراح آن عجین شده است. آگهی مزبور در قالب پوستری آماده شده و صف طویل و پیچ درپیچی از بیکاران را به تصویر کشیده بود که جلوی اداره (عدم) اشتغال بریتانیا صف بسته بودند. این پوستر با نوشته‌ای که آن را جاودانه ساخت همراه بود. نوشته‌ مزبور بصورت ظرافتمندانه‌ طوری طراحی شده بود که به ظاهر چنین می‌نمود که همانگونه که پوستر نشان می‌داد ؛ اما هنرمندانه و با ایهام، کلمات، طوری کنار هم چیده شده بود که گویی حزب رقیب(حاکم) را که در آن زمان با نخست‌وزیری اداره می‌شد، تخطئه می‌نمود؛ چرا که می‌شد از آن استنباط نمود که . میزان تأثیر این آگهی تا اندازه‌ای بود که به سنگ محکی برای ارزیابی تأثیربسیاری از آگهی‌هایی تبدیل شد که پس از آن طراحی گردید، از جنبه‌ هنری؛ این آگهی توانسته بود دروغی را در لباس واقعیت در معرض توجه مخاطبین قرار دهد. از جنبه‌ فنی نیز این آگهی از سیاست بازاریابی تهاجمی یا تخریبی بهره جسته بود. اگرچه دولت کالاهان این آگهی را عملی سبکسرانه خواند؛ اما حزب محافظه‌کار توانست انتخابات مزبور را به نفع خود به پایان ببرد؛ و پس از روی کار آمدن؛ یک دوره‌ چهار نوبته‌ ماندگاری در قدرت را تجربه نماید که تا آن زمان، اتفاق نیافتاده بود.

بعدها نیز حزب محافظه‌کار کوشید تا به کمک مردم و هواخواهان؛ نسخه‌ جدیدی از این آگهی برای خود دست و پا نماید؛ و حتی شعاری را هم به این منظور آماده نمود که محتوای آن تقریبا چنین بود . حتی در سال 1996 هم حزب محافظه‌کار پوستری از تونی‌بلر، نخست‌وزیر وقت که از حزب کارگر بود با چشمانی دیوآسا تهیه کرد که در آن نوشته شده بود اما این پوستر راه به جایی نبرد؛ چرا که تونی‌بلر به قدرت رسید.

همه‌ شواهد مزبور وقتی اهمیت بیشتری می‌یابند که بدانیم بسیاری از بازاریابان براین باورند که بخشی از مفاهیم و ابزارهای آنان بطور مستقیم وارد بسترهای سیاسی گردیده است. این باور تا اندازه‌ای هم درست است، اما باید اذعان داشت که میان فضای بازاریابی معمول برای کالاها و خدمات از سویی و فرآیند انتخاب سیاسی از سوی دیگر، تفاوت‌های مهمی وجود دارد. این تفاوت‌ها در ادبیات موضوع حاضر، کمتر محل دقت و توجه نظریه‌پردازان قرار گرفته است. اگرچه موضوع حاضر، می‌رود تا رفته‌رفته چارچوب علمی پذیرفته‌تر و جا‌افتاده‌تری بخود بگیرد؛ اما کار تئوریک منتشر شده‌ای که در آن تأثیر آگهی‌های بازرگانی سیاسی (تبلیغات سیاسی) و نیز دیگر ابزارهای ارتباطی بازاریابی مورد سنجش قرار گرفته باشد آنگونه شایسته‌ اهمیت این موضوع باشد کمتر به چشم می‌خورد.

این نوشتار برآن است تا به تفاوت‌های بازاریابی سیاسی و بازاریابی در مفهوم کلاسیک آن پرداخته و به معرفی زمینه‌هایی بپردازد که در آنها بازاریابان می‌توانند آموزه‌هایی را از ادبیات علوم سیاسی فراگیرند. در این مرحله، تجزیه و تحلیل خود را محدود نموده و به ذکر مثال‌هایی از فضای سیاسی کشور بریتانیا بسنده می‌نماییم.



تفاوت‌های بازاریابی سیاسی و بازاریابی خدمات‌

بازاریابی سیاسی به برقراری ارتباط با اعضای حزب، رسانه‌ها، و منابع محتمل تأمین مالی و نیز رای‌دهندگان می‌پردازد. اینکه مخاطبین آن را طیف‌های گوناگون تشکیل می‌دهند، به معنای آن است که وجوه اشتراک بسیاری با امر بازاریابی برای سازمان‌های دولتی و یا غیرانتفاعی دارد (کاتلر و اندرسون 1991، لاولاک و وین برگ 1984). بازاریابی سیاسی اهداف متعددی را، به گونه‌ای که گفته شد همزمان و به موازات یکدیگر درخصوص اعضاء، مسأله تأمین مالی، و نیز رای دهندگان دنبال می‌نماید؛ البته در بازاریابی در مفهوم اعم؛ نمی‌توان مصادیقی بطور دقیق برای آن یافت. تفاوت‌های بازاریابی تجاری با بازاریابی سیاسی در هفت زمینه‌ زیر قابل ذکر است:

(1) در هر انتخاباتی، همهه‌ رای‌دهندگان در یک روز، انتخاب‌های خود را انجام می‌دهند (البته استثنائات اندکی در خصوص رای‌گیری از طریق پست و یا رای‌های وکالتی وجود دارد). تقریباً هیچگونه موقعیت تصمیم خریدی را در جهان بازاریابی تجاری نمی‌توان یافت که با موقعیت یاد شده همانندی و شباهت داشته باشد. قطعاً ابزاری را درخصوص بازاریابی در مفهوم اعم آن، نمی‌تواند پیدا کرد که برشمار بسیاری از مردم اثرگذار باشد. بنابراین، اگر چه تشابهات چندی میان رای‌سنجی‌ها 3 از سویی، و برآورد گرایش‌های مصرف‌کنندگان به سمت نام‌های تجاری4 بخصوص، دیده می‌شود؛ اما این دومی در حقیقت همان رفتارهایی است که عموم مردم در خریدهای خود از نام‌های تجاری مختلف بروز می‌دهند، که این خود کاملاً از محیط مفروض سیاسی متفاوت است.

(2) اگرچه شاید برخی چنین بحث کنند که در درازمدت هزینه‌های انفرادی و یا تأسف‌های شخصی (تأسف به مفهوم اقتصادی آن) بر انتخاب‌های رای‌دهندگان مترتّب است؛ اما این واقعیت که رای‌دهنده چه بطور مستقیم و یا غیرمستقیم؛ پولی که به فعل رای‌دادن او مرتبط بوده و یا از انتخاب‌های وی نشأت گرفته باشد، پرداخت نمی‌کند؛ کار رای‌گیری را ازکار خرید یک کالا و یا خدمت، به کلی متفاوت می‌نماید. علیرغم آنکه در بازاریابی تجاری (در مقایسه با بازاریابی سیاسی) نیز تنها یک انتخاب دارای اعتبار توسط مصرف‌کننده صورت می‌گیرد؛ اما نظریه‌ حداکثر کردن سودمندی‌های حاصل از این انتخاب (که در بازاریابی تجاری محرز است) در فضای بازاریابی سیاسی چندان مصداق ندارد و گذشته از آن، ارتباط چندانی هم نمی‌توان میان انتخاب انجام شده و دستاوردهای شخصی متعاقب آن (که در بازاریابی تجاری معمول است) در بازاریابی و محیط سیاسی تصور کرد.‌

‌ 3) اگرچه فعل رای دادن شاید متضمن پرداخت پولی بابت آن نباشد، اما باستثناء حالاتی که کسی مهاجرت کند، عموماً رای‌دهنده خواه‌ناخواه، باید با انتخاب جمع کنار بیاید؛ حتی اگر این انتخاب؛ ترجیح وی نبوده باشد. این امر؛ تفاوت زیادی را میان بازارها مصرفی و موضوع انتخابات سیاسی نشان می‌دهد.

4) در برخی از نظامهای سیاسی مانند انگلستان، شخص یا حزب برنده‌ انتخابات، همه‌ اشخاص، گروه‌ها، و اقشار را در حوزه‌ انتخابیه‌ خود، نمایندگی خواهد کرد؛ حال؛ چه این انتخابات در سطح کرسی انتخاباتی یک یا چند ایالت بخصوص باشد؛ و چه انتخابات سراسری کشوری را در برگیرد. نزدیک‌ترین معنایی که به این مفهوم در ادبیات بازاریابی تجاری می‌توان یافت. برگزاری مزایده‌ای است که در آن شرکتی؛ حق برگزاری بخت‌آزمایی‌های ملی5 را بدست آورده و انحصار آن را در دست می‌گیرد.

5) یک حزب سیاسی و یا یک کاندیدای انتخابات، محصولی ملموس اما بس پیچیده و باصطلاح؛ تحفه‌ جعبه‌پیچی است که هیچ رای‌دهنده‌ای قادر به باز کردن جعبه‌ آن نیست. درنتیجه، اغلب رای‌دهندگان باید تنها براساس جعبه‌ سربسته و مفهوم یا پیام کلی ارائه شده، تصمیم‌گیری نمایند. به نظر می‌رسد که رای‌گیری اختصاصی - در خصوص موضوعات خاص - حتی اگر منافع شخصی اقتصادی به همراه داشته باشد، ولی باز هم تأثیر اندکی بر نتیجه‌ کلی انتخابات بریتانیا برجای گذارد.

اعتقاد بر این است که اگرچه محصولات و خدمات پیچیده‌ دیگری نیز وجود دارد که خریداران قادر به دانستن محتوا و محتویات آن نیستند، اما این بسته و جعبه‌های سیاسی هستند که بخوبی؛ خود را از بازار کالاهایی که در بازاریابی متعارف مطرح می‌گردد. جدا می‌کنند. به‌علاوه: در مورد کالاها و خدمات پیچیده (در مقایسه با کاندیداها و کلا جعبه‌پیچهای سیاسی) اگر هم انتخابی صورت گرفت، مشتریان معمولاً می‌توانند هزینه‌ای را پذیرفته، و نظر خود را تغییر دهند؛ و این در صورتی است که معتقد باشند که در انتخاب خود مرتکب اشتباهی شده‌اند، اما درخصوص انتخابات، رای‌دهندگان ناچارند تا انتخابات آینده منتظر بمانند.‌

‌ 6) اگرچه شاید راه‌هایی برای تأثیرگذاری بر جهت‌گیری‌های احزاب محلی و یا کشوری وجود داشته باشد (که در این خصوص، با موضوع تغییرات اندکی که از سوی تولیدکنندگان، در محصولات و یا خدمات داده می‌شود؛ و با توسعه‌ نام‌های تجاری قابل مقایسه است)؛ اما باید بپذیریم که معرفی یک فرآورده‌ نام جدید6 در قالب یک حزب جدید؛ کم و بیش دور از ذهن و دشوار بنظر می‌رسد - شاهد این مدعا نیز عمر کوتاه و پر حادثه‌ حزب دمکراتیک اجتماعی7 در بریتانیا است. گواه دیگر در محدوده‌ اروپا، جنبش فُرزای ایتالیا8 متعلق به سیلویو برلوسکونی9 است، که البته همین عاقبت نافرجام آنها، شاید دیگر امپراتوری‌های رسانه‌ای را برای پیروی از آنان دچار تردیدهای اساسی کرده باشد.‌

در واقع نام‌های فراگیر و جهانی چندانی درخصوص حوزه‌ تبلیغات سیاست وجود ندارد. حتی در خصوص اتحادیه اروپایی هم بنظر نمی‌رسد که در کوتاه‌مدت بتوان به پیدایش احزاب فرامرزی در این محدوده امیدوار بود. البته این را هم انکار نمی‌توان کرد که از زمان پیدایش اتحادیه اروپایی، احزابی هم بوده‌اند که کوشیده باشند تا حداقل در سطح پارلمان‌های اروپایی تشکل‌هایی را خلق نمایند.

7) در اغلب وضعیت‌های بازاریابی برای کالاها و خدمات؛ نام‌های تجاری مطرح و شناخته شده، در صف مقدم قرار دارند. در کشور بریتانیا اگرچه دولت‌ها شاید در انتخابات متعاقب به پیروزی برسند، اما واقعیت این است که در فواصل میان هر انتخابات تا انتخابات بعدی؛ در رای‌سنجی‌هایی که صورت می‌گیرد این پیشرو بودن خود را از دست می‌دهند. البته معلوم است که علت از دست دادن این محبوبیت،‌ آن است که دولت‌ها به ناچار باید تصمیماتی اتخاذ نمایند که بعضاً دشوار بوده و برای عامه‌ مردم نیز ناخوشایند است. به‌ویژه وقتی که آنها ناچارند تا میان گزینه‌های افزایش مالیات‌ها از سویی و کنترل هزینه‌ها از سوی دیگر، یکی را انتخاب نمایند. این وضعیت می‌تواند گاه بسیار حاد هم بشود؛ به‌ویژه وقتی که امکانات قرض گرفتن دولت‌ها با در نظر گرفتن محدودیت‌های حاکم بر بازارهای مالی، کاهش هم پیدا می‌کند.



پی‌نویس:

1. ihctaaS dna ihctaaS

2. nsi ruobaI gnikrow t

3. sllop noinipO

4. dnarb

5. yrettol lanoirtaN -

6. dnarb

7. traP citarcomeD laicoS

8. roF .zaiatI a

9. inocsutreB oivliS


[1]- Segmentation,Targetting,Positioning



وبسایت علی خویه | http://khooyeh.com

این مطلب را به اشترک بگذارید

یاهو مسنجر بالاترین فیس نما کلوب فریندفید ایمیل خوشمزه دیگ تویتر فیس بوک گوگل پلاس

بازاریابی، فروش، تبلیغات، برندیدنگ


    تماس با ما:
    khooyeh@gmail.com 09122991608 - 09372991608
    ارایه بیش از 5000 ساعت مشاوره تخصصی به سازمان ها و برندهای معتبر، اجرای بیش از صدها پروژه تحقیقات بازار، برندسازی، رفتار مصرف کننده، کلوپ مشتریان، CRM، مهندسی فروش و بازاریابی، کمپین تبلیغات، برنامه های ارتباطات بازاریابی IMCو روابط عمومی، دپارتمان بازاریابی و فروش، فروشگاه، مدیریت پخش و توزیع، فروش مویرگی، هدفگذاری، تقسیم بازار، راه اندازی دپارتمان فروش وبازاریابی، استقرار سیستم توزیع و فروش مویرگی، راه اندازی فروشگاه زنجیره ای، چیدمان فروش، کلینیک بازاریابی، برنامه بازاریابی و .... مشاوره فروش، مشاوره و اجرای راهکارهای افزایش فروش، مشاوره و اجرای مهندسی فروش، تشکیل دپارتمان فروش و بازاریابی، اجرای پروژه های مهندسی فروش، راه اندازی و استقرار فروش و بازاریابی مویرگی، راه اندازی و استقرار فروشگاه، اجرای پروژه های چیدمان فروش، تربیت فروشنده و ویزیتور، استخدام فروشنده و بازاریاب، راه اندازی پخش و توزیع مویرگی، استقرار نرم افزارهای فروش، مشاوره نرم افزار و سخت افزار فروش، فروش انلاین، مشاوره فروشگاه مجازی، مشاوره ارتقا فروش، مشاوره ترفیع فروش، اجرای جشنواره های فروش، و .... هدف ما ارائه خدمات مشاوره مدیریت در زمینه بازاریابی و مهندسی فروش و برند با تمرکز بر مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در قالب ارائه راهکار، تعیین استراتژی، برنامه ریزی، پیاده سازی و آموزش با استفاده از متدلوژیها و تکنولوژیهای معتبر جهانی می باشد. وظیفه ما افزایش فروش و سهم بازار شرکت شما، استفاده بهینه از فرصتهای تجاری، کاهش هزینه های بازاریابی و فروش و بهره مندی از سیستمها و راهکارهای نوین مدیریت بمنظور رویارویی با چالشهای پیش رو در دو سطح ملی و بین المللی می باشد.
/span